در مقاله قبل اشاره ای کلی و جامع پیرامون مکاسب در اقتصاد اسلامی صورت گرفت که در مقاله های آتی توضیحاتی جزیی نگرانه راجع به مباحث کلی عنوان شده ارائه خواهد شد.
مکاسب در لغت به معنی " حقوق فردی و اجتماعی افراد در معاملات " در فقه اسلامی می باشد. شکل گیری بازارهای مالی اسلامی مستلزم آن است که افراد درگیر در این بازارها با آشنایی کامل در مورد حقوق خود، کارآیی بهتر را در اقتصاد ایجاد نمایند.
شکل گیری بازارهای مالی اسلامی به سه دهه قبل باز می گردد و در طول این دوران، این بازارها به سرعت در دنیا در حال رشد و گسترش بوده اند و روش های تامین مالی اسلامی نه تنها در کشورهای اسلامی، بلکه در کشورهای غیر اسلامی و هر جا که جمعیتی از مسلمانان باشند، رونق یافته است. مفهوم امود اسلامی از دوران گذشته در جهان اسلام وجود داشته است و اساس معاملات و تجارت را در آن دوران تشکیل می داده است. البته سیستم تامین مالی اسلامی از اواسط دهه 1980 در دنیا مطرح گشته است. در این سیستم بر خلاف بانکداری اسلامی که تنها بر ممنوعیت ربا تاکید دارد، اصول دیگری همچون مشارکت در ریسک، حقوق و وظایف فردی، حقوق مالکیتی، تعهد به قراردادها و .... نیز رعایت می شود.
در حقیقت تامین مالی اسلامی، علاوه بر تمرکز بر ابعاد مالی و اقتصادی معاملات، بر جنبه های اخلاقی، اجتماعی و مذهبی نیز تاکید فراوان دارد. اساس و چارچوب تامین مالی اسلامی را قوانین و مقرراتی به نام شریعت تشکیل می دهد که این قوانین، از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع اسلامی را راهنمایی می کند.
از جمله عقود اسلامی که در معاملات مورد استفاده قرار می گیرد، اوراق مرابحه است. این اوراق بهادار حکایت از بدهی ناشی از بیع مرابحه می باشد و دارنده اوراق مالک و طلبکار آن دین است.
مرابحه معامله ای است که فروشنده قیمت تمام شده کالا (قیمت خرید و هزینه مربوط) را به اطلاع خریدار می رساند و سپس تقاضای مبلغ یا درصدی به عنوان سود می کند. بیع مرابحه می تواند به صورت نقد یا نسیه منعقد شود، در صورتیکه نسیه باشد به طور معمول نرخ سود آن بیشتر می شود.
مکاسب در لغت به معنی " حقوق فردی و اجتماعی افراد در معاملات " در فقه اسلامی می باشد. شکل گیری بازارهای مالی اسلامی مستلزم آن است که افراد درگیر در این بازارها با آشنایی کامل در مورد حقوق خود، کارآیی بهتر را در اقتصاد ایجاد نمایند
1- قرارداد مرابحه یکی از معاملات مشروع و از اقسام بیع است.
2- کسی که جنسی را به عنوان بیع مرابحه می فروشد، باید به شرایط زیر عمل کند:
الف- هم بایع (فروشنده) و هم مشتری باید راس المال (قیمت اصل مال یا ارزش سرمایه) و مقدار سود را در وقت عقد قرارداد بدانند، یعنی راس المال و سود باید برای بایع و مشتری در زمان عقد معلوم باشد و در صورتیکه معلوم نباشد، آن معامله باطل است.
ب- هرگاه در نتیجه عمل بایع و یا دیگری در قیمت کالا افزایشی حاصل شود، لازم است بهای خرید و اجرت آن بیان گردد.
ج- در بیع مرابحه بهتر است که سود معامله به نسبت معینی از راس المال تعیین نگردد.
د- در قرارداد مرابحه، فروشنده باید قیمت واقعی مبیع ( کالای مورد مبادله) را بیان کند و اگر معلوم شود که قیمت بیع کمتر از مبلغی بوده که فروشنده اظهار داشته است، خریدار بین رد و قبول آن به همان مبلغ مختار است.
و- اگر کسی کالایی را بفروشد، خریدار می تواند کالای مزبور را پس از قبض و دریافت، به قیمت بالاتر یا کمتر و به نقد و نسیه خریداری کند ولی پیش از قبض و دریافت کالا مکروه است.
مدتی است است متفکران مسلمان، به فکر پر کردن خلأ حاصل از حذف اوراق قرضه، با استفاده از ویژگی های بیع مرابحه، اقدام به طراحی اوراق بهاداری به نام صکوک مرابحه کرده اند که می تواند مکمل خوبی برای بازار پول و سرمایه اسلامی به منظور تامین مالی و ابزار سیاست پولی باشد.
مهمترین اوراق مرابحه از جهت انطباق با موازین شرعی و معیارهای اقتصادی عبارتند از:
1- اوراق مرابحه برای تامین مالی
2- تبدیل اوراق مرابحه رهنی به اوراق بهادار برای مطالبات بانک ها و لیزینگ
اوراق مرابحه تامین مالی
در این نوع، بانی برای تامین مالی خود اقدام به انتخاب یا تاسیس موسسه مالی به منظور خاص با عنوان واسط می کند. واسط با انتشار اوراق مرابحه از طریق شرکت تامین سرمایه، وجوه سرمایه گذاران مالی (مردم) را جمع آوری کرده و به وکالت از طرف آنان کالای مورد نیاز بانی را از تولید کننده (فروشنده) به صورت نقد خریداری می کنند و به صورت بیع مرابحه نسیه به قیمت بالاتر به بانی می فروشند. بانی متعهد می شود که در سررسید مشخص، قیمت نسیه کالا را از طریق شرکت تامین سرمایه به دارنده اوراق برساند.دارندگان اوراق می توانند تا سررسید منتظر بمانند و از سود مرابحه استفاده کنند یا قبل از سررسید اوراق خود را در بازار ثانوی به فروش برسانند.
مرابحه معامله ای است که فروشنده قیمت تمام شده کالا (قیمت خرید و هزینه مربوط) را به اطلاع خریدار می رساند و سپس تقاضای مبلغ یا درصدی به عنوان سود می کند. بیع مرابحه می تواند به صورت نقد یا نسیه منعقد شود، در صورتیکه نسیه باشد به طور معمول نرخ سود آن بیشتر می شود
یکی از کاربردهای مهم اوراق مرابحه، تبدیل کردن تسهیلات بانک ها و شرکت های لیزینگ به اوراق بهادار است. در این روش، بانی (بانک یا شرکت لیزینگ) که دارایی هایی را به صورت مرابحه (فروش اقساطی) رهنی به دولت، بنگاه ها و خانوارها وواگذار کرده است، می تواند با تبدیل مطالبات حاصل از تسهیلات مرابحه به اوراق بهادار، منابع خود را تجدید کند. برای این منظور اقدام به تاسیس واسط می کند. واسط با انتشار اوراق مرابحه، وجوه سرمایه گذاران را جمع آوری، سپس به وکالت از طرف آنان، قرض های حاصل از تسهیلات مرابحه را به قیمت تنزیلی از بانی (بانک یا شرکت لیزینگ) خریداری می کند. بانی متعهد می شود که در سررسیدهای مشخص مبلغ اسمی قرض ها را از بدهکاران دریافت کرده و از طریق شرکت تامین سرمایه به دارندگان اوراق برساند. دارندگان اوراق می توانند تا سررسید منتظر بمانند و از سود اوراق استفاده کنند و می توانند قبل از سررسید، اوراق خود را در بازار ثانوی بفروشند.
فکر میکنم در جریان نامه رهبر معظم جمهوری اسلامی به جوانان غربی هستید. دوست دارم بدانم درباره این نامه و تاثیرات آن چه نظری دارید.
اولا میخواهم به رهبر معظم ایران بخاطر این تلاش شریفانه (نوشتن نامه) برای ارتباط برقرار کردن با جوانان امریکایی و اروپایی تبریک بگویم. نامهای زیبا و الهامبخش بود! امیدوارم جوانانی که آن را میخوانند تحت تاثیر قرار گرفته و به طرف اسلام جذب شوند. رهبری به درستی در نامهشان به این نکته اشاره کردهاند که طرف صحبتشان سیاستمداران و دولتمردان غربی نیست، زیرا همانطور که ایشان به درستی نوشتهاند، آنها تعمدا و آگاهانه مسیر سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند. رهبر کاملا به این نکته واقفاند که سیاستمداران امریکایی افراد بیمسلک و فاسدی هستند که علاقهای به حقیقت ندارند بلکه هدفشان کسب رضایت و برآورده کردن منافع آنهایی است که خرج مبارزات انتخاباتی شان را میدهند.
رهبر به درستی تشخیص دادهاند که جوانان غربی، که سیاستمداران و روسای آینده کشورهایشان خواهند شد، آرمانهایی دارند و دوست دارند حقیقت را بدانند. رهبر به درستی اشاره کردهاند که بهترین راه کسب آگاهی، مراجعه به منابع اصیل است. در غرب، اسلام را تحریف کردهاند و عمدا اطلاعات غلطی درباره آن به مردم میدهند، و جوانان برای آشنا شدن با اسلام و شناختن حقیقت این دین زیبا و صلحآمیز، باید به قران و احادیث معتبر رجوع کنند. البته عده کمی از غربیها هستند که به زبان عربی یا فارسی تسلط دارند، که این میتواند یک مانع بر سر راه شناختن اسلام و حضرت محمد(ص) باشد، اما خوشبختانه ترجمههای عالی از قران در غرب هست؛ مثلا ترجمههای سیدعلی قرائی، محمد پیکتال و یوسفعلی ترجمههای بسیار خوبی هستند.
البته امروزه سطح تحصیلات عمومی در ایالات متحده بسیار پایین آمده و از اینرو، حتی خواندن بهترین ترجمههای قران مجید و درک آن توسط اکثر جوانان، دشوار است. این موضوع، یعنی عدم دسترسی و درک منابع اصلی اسلام توسط جوانان غربی با دو عامل دیگر در ارتباط است: یکی شیوه رایج زندگی امریکایی که بسیار مادی است و صرفا بر ارضای غرایز تاکید دارد. این سبک زندگی باعث میشود اکثر جوانان امریکایی، به جز آنها که بسیار کنجکاو هستند، نتوانند در مسیر شناخت اسلام قدم بردارند. دومین عامل این است که افراد بسیار کمی هستند که به سوالات جوانانی که به سمت اسلام گرایش پیدا کردهاند و انگیزه کافی برای خواندن و درک قرآن پیدا کردهاند پاسخ بدهند.
من شخصا وقتی به اسلام و مذهب تشیع جذب شدم، این شانس را داشتم که به نجف و قم بروم و از یک عالم شیعه سوالاتم را بپرسم. او توانست به پرسشهای من پاسخ بدهد و حتی برای یادگیری عربی و فارسی هم کمکم کرد. اما اکثر جوانان امریکایی به اندازه من خوششانس نیستند. نکته دیگر اینکه بخاطر اقدامات دولتمردان امریکایی، مردم این کشور در وضعیت هراسآلودی قرار داده شده و در یک اضطراب دائمی به سر میبرند. چنین مردمی اغلب تمایلی به شناخت حقیقت ندارند. پس از سقوط شوروی، رهبران امریکا با بحران روبرو شدند و به این فکر افتادند که ترسی را که سابقا مردم نسبت به شوروی داشتند با چه ترسی جایگزین کنند.
بنابراین اسلام به عنوان جایگزین انتخاب شد، اما همانطور که استاد دیپا کومار از دانشگاه راتجرز گفته، اسلام نمیتوانست به اندازه شورویِ مسلح به بمب هستهای، جامعه امریکا را بترساند، بنابراین آنها به شکل دورهای، تهدیدات منتسب به اسلام را احیا میکردند و هربار تهدید ترسناک تری را به بازار عرضه کردند. به همین دلیل است که واشنگتن هر وقت با مانع و شکست روبرو میشود، یک گروه تروریستی به ظاهر اسلامی ترسناکتری را رو میکند.
رهبر معظم ایران در نامهشان به این مسائل اشاره کردهاند، از اینرو این نامه بسیار آگاهیبخش بوده و میتواند حداقل بخشی از جوانان غربی و امریکایی را از واقعیت اقدامات سیاستمداران غربی آگاه کند و نیز، آنها را به حقیقت اسلام جذب کند.
درباره حمله تروریستی اخیر در پاکستان که به کشته شدن تعداد زیادی از شیعیان انجامید، و کلا کشتار شیعیان که به یک روند دائمی در این کشور تبدیل شده چه فکر میکنید؟
چنین حملاتی نشاندهنده وضعیت بیثبات پاکستان و حرکت بیش از پیش این کشور به سمت بربریت است و نشان میدهد که دولت این کشور در مقابله با کشتار سیستماتیک شیعیان توسط گروههای تکفیری ناتوان است. نسلکشی تدریجی شیعیان در پاکستان توسط سازمانهای تروریستی تکفیری - وهابی نظیر جماعت تحریک طالبان پاکستان، سپاه صحابه، جندالله و لشکر جنگوی انجام میشود؛ گروههای که مورد حمایت عربستان سعودی هستند و سرویس اطلاعاتی پاکستان هم فعالیت آنها را نادیده میگیرد.
واقعیت این است که امریکا، عربستان سعودی و متحدان منطقهایاش از این گروهها برای مقابله با ایران استفاده میکنند. منشا شیعهکشی در پاکستان به زمان جنگ سرد باز میگردد؛ وقتی که امریکا به دنبال ساختن گروههای شبهنظامی برای مقابله با شوروی در افغانستان بود و ژنرال ضیاالحق هم رویای ساختن پاکستانی سنی را در سر میپروراند. در آن زمان با حمایت امریکا و عربستان، ارتشی شبهنظامی از وهابیان تشکیل شد که در نهایت القاعده نام گرفت.
این گروه و گروههای تکفیری مشابه محصول دلارهای سعودی و همکاری سازمانهای اطلاعاتی پاکستان و امریکا بود. ضدیت با شیعیان مشخصه اصلی تمام این گروهها بود؛ ضدیتی که هماکنون هم ادامه دارد و شیعیان پاکستانی را به خاک و خون میکشد.